جدول جو
جدول جو

معنی پوشیده حال - جستجوی لغت در جدول جو

پوشیده حال
کسی که حالش پوشیده و پنهان است و کسی بر احوالش آگاه نیست
تصویری از پوشیده حال
تصویر پوشیده حال
فرهنگ فارسی عمید
پوشیده حال
(دَ / دِ)
که احوال او مخفی است. که احوالش آشکارا نیست. نهان. مخفی. ناپیدا
لغت نامه دهخدا
پوشیده حال
پوشیده کار آنکه احوال او مخفی استظنکه احوالش آشکارا نیست نهان مخفی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شوریده حال
تصویر شوریده حال
آشفته، پریشان حال
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ)
چگونگی پوشیده حال:
نیست ازبی جوهری پوشیده حالیهای من
آسمان چون تیغ در زیر سپر دارد مرا.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ حَ)
مرموز (؟) :
از آن کیمیاهای پوشیده حرف
برانگیختم گنجدانی شگرف.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
دیوانه و مجنون. (از ناظم الاطباء) ، آشفته. مجذوب. شیدا:
یکی پیش شوریده حالی نوشت
که دوزخ تمنا کنی یا بهشت.
سعدی.
ندانی که شوریده حالان مست
چرا برفشانند در رقص دست.
سعدی.
مدر پردۀ یار شوریده حال
نه طیبت حرام است و غیبت حلال.
سعدی.
بدان ماند اندرز شوریده حال
که گوئی به کژدم گزیده منال.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ دِ)
کوردل:
کسانی که پوشیده چشم و دلند
همانا کزین توتیا غافلند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پوشیده حالی
تصویر پوشیده حالی
چگونگی و حالت پوشیده حال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوشیده حرف
تصویر پوشیده حرف
پرخیده (مرموز) راز گونه، سخن پوشیده سخن پوشیده کلام مبهم، مرموز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوریده حال
تصویر شوریده حال
آشفته پریشان، عاشق، مجنون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوشیده دل
تصویر پوشیده دل
کور دل
فرهنگ لغت هوشیار